یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
دستورات خانم رئیس باید رعایت شود. رئیس خانم در حین گفتگو با یکی از زیردستان میل به فاک کردن را بی اهمیت جلوه داد. شغل سخت. بدون زندگی شخصی خروس آن پسر فوراً در دهان او قرار گرفت. او به طور حرفه ای مکیده است. لیسیدن بیضه هایش بعد از اینکه آن را روی میز پهن کرد، خانم بالای آن نشست و دور گل میخ جوان راند. آن مرد آنقدر احساساتی شد که احساسات روی صورت و موهای رئیسش پاشید. کاش همه آنها چنین رئیسی داشتند.
منم میخوام لعنتش کنم