روش خوبی بود که پدربزرگ ها به بیدمشک او دست و پا می زدند. او ممکن است روی چنین قدرتی حساب نکرده باشد، اما یاران قدیمی بودند - مانند اسب های جوان به او پنجه می زدند. و افتخارش این بود که الاغش را فراموش نکردند. این است که یک شیار را خراب نمی کند. آنها از دختر احساسات مثبت گرفتند و به بازی دومینو رفتند. با چنین انرژی می توانید تا 100 سالگی با جوجه ها بازی کنید. یک چوب یک سال به عمر می افزاید!
یک پدر مهربان همیشه از دخترش مراقبت می کند. اگر لازم باشد می رود زیر دوش و به اتاق خواب می رود. و دختر، به هر حال، واقعاً به توجه والدینش نیاز دارد. بله، آن طور که او تصور می کرد نیست، اما او در مورد والدین چه می داند؟ بابا بهتر می داند که به او درسی بدهد. این بار موضوع رابطه جنسی زن و مرد بود. و به نظر می رسید که دخترش آن را به خوبی یاد گرفته است. او مطیع بود در حالی که او او را لعنت می کرد. البته او هنوز باید مطالب را تقویت می کرد و بابا قول داد این کار را انجام دهد. بله، و او نیز به او عشق زیادی دارد.
کاش تراشیده بود و بیدمشک داشت.