این پسر نمی تواند از پس امور مالی خود برآید و نمی تواند به درستی از دخترش محافظت کند. او را نزد یک سیاهپوست فرستاد تا بدهیهایش را بپردازد، و حتی نمیدانست که دو نفر از آنها خواهند بود. و خودش بیهوده در آستان خانه رها شد. البته از دختر پذیرایی مناسبی شد و در دو بشکه زدند، اما بدهی باید بازپرداخت شود و او چاره ای جز رضایت هر دو نداشت. او این کار را کاملاً انجام داد.
این روزها رئیس ها کوچک هستند، حتی اگر فکر کنند وحشی هستند. اما این چیزی است که وجود دارد - وضعیت تعیین کننده است، و اگر شما رئیس باشید، مطمئناً به معنای واقعی کلمه لیس خواهید خورد. در مورد دستیار، من نمی دانم در کار در نمایه اصلی چیست، اما در رختخواب یک حرفه ای واقعی است. نه یک عیب، همه و همه 10 از 10!